اخلاق حرفه اي
اخلاق حرفه اي
در حيطه علوم پزشکي

 

مباحث فراواني در اخلاق، به طور كلي، اخلاق رهبريت، مديريت و مناصب ويژه ،به طور خاص، در نهج‌البلاغه مطرح گرديده است. امام علي(ع) ملاك نهايي اخلاق را خدا مي‌داند و به همين دليل توصيه اساسي حضرت، تقوي است. لذا در مواضع مختلف و به طور مكرر به آن تذكر مي‌دهند.
اما مسأله تحقيق حاضر بررسي ملاك نهايي اخلاق نيست، بلكه بحث از مبناي اخلاق حرفه‌اي است.حضرت امير(ع)مبناي ارتباط و رفتار ارتباطي اخلاقي را حفظ و رعايت حقوق مردم دانسته و در مواضع مختلف بر آن تأكيد مي‌ورزند، به گونه‌اي كه جايگاه اجتماعي افراد را به ويژه در مشاغل و مناصب مختلف بر آن استوار مي‌نمايند.
امام علي(ع) مسئوليت‌پذيري فرد را در رفتار ارتباطي نسبت به همه افراد اعم از دوست و دشمن، رفيق و بيگانه، مومن و كافر و حتي با محيط و ساير موجودات را مبتني بر مسوليت در برابر پروردگار مي‌نمايند:اي مردم تقوي پيشه كنيد، زيرا در پيشگاه خداوند مسئول بندگان خدا، شهرها و خانه‌ها و حيوانات هستيد.اين مسئوليت‌پذيري در واقع چيزي جز رعايت حقوق غير نيست.
حضرت در مواضع مختلف به ويژه در نامه‌هاي اداري و دستورالعمل‌هاي حكومتي و مديريتي به بيان دقيق وظايف كارگزاري خود پرداخته‌‌اند كه مبين حقوق مردم و اهميت رعايت آن است. حضرت با هدف ايجاد دستگاه مسئولانه و متعهدانه در كارگزاران خود نسبت به رعايت حقوق مردم و انجام وظيفه، رعايت حقوق مردم را رعايت حقوق الهي معرفي كرده، رضايت الهي را در گرو آن مي‌داند و در مواضع متعدد بيان مي‌كنند كه اين مسئوليت در قبال مردم در واقع، مسئوليت در قبال خداست؛ به اين معنا كه در قيامت نسبت به اداي حقوق مردم از سوي خداوند متعال مورد سئوال قرار خواهيد گرفت.حضرت در نامه به فرماندار مصر (محمد بن ابي‌بكر)پس از توصيه به رفتار با مهرباني و نرمي و رعايت عدالت و تساوي نسبت مردم مي‌فرمايند:خداوند از شما بندگان درباره اعمال كوچك و بزرگ، آشكار و پنهان خواهد پرسيد.
 همچنين حضرت به اشعث بن قيس، فرماندار آذربايجان، در مورد استفاده ناروا از بيت‌المال هشدار داده و بيت‌المال را مال خدا مي‌داند و مي‌فرمايد:همانا پست فرمانداري براي تو وسيله آب و نان نبوده، بلكه امانتي در گردن توست، در دست تو اموالي از ثروت‌هاي خداي بزرگ و عزيز است و تو خزانه‌دار آني.
حضرت در عهدنامه مالك‌اشتر ضمن بيان اينكه خداوند فرمانداري مصر را وسيله‌اي براي آزمون وي قرار داده است، متذكر مي‌شوند كه تضييع حقوق مردم وستم بر بندگان خدا در واقع ستم به خداست و آن را عامل دگرگوني نعمت‌هاي خدا و كيفر الهي معرفي مي‌نمايند: نسبت به خداوند و نسبت به مردمان و ...انصاف به خرج ده كه اگر به انصاف عمل نكني، ستم نموده‌اي و كسي كه بر بندگان خدا ستم كند، خدا به جاي بندگانش دشمن او بود و ...چيزي چون ستمكاري نعمت خدا را دگرگون نمي‌كند و كيفر او را نزديك نمي‌سازد.
حضرت در حالي كه ظلم و ستم فرد به خود را به جهت ارتكاب به معاصي، قابل بخشش توصيف مي‌نمايند، ظلم و ستمگري برخي از بندگان بر برخي ديگر را بدون مجازات ندانسته و قصاص درتضييع حقوق مردم را سخت توصيف نموده‌اند.
بنابراين حضرت رعايت حقوق مردم را رعايت حقوق الهي و بي‌حرمتي و ستم به آن‌ها را بي‌حرمتي و ستم به خدا دانسته‌اند. ايشان در اولين خطبه خود در آغاز خلافت‌شان فرموده‌اند: خدا حرمت مسلمان را بر ديگر حرمت‌‌ها برتري داده و حقوق مسلمانان را با اخلاص و يگانه پرستي پيوند داده ،پس مسلمان كسي است كه مسلمان از دست و زبان او آزاري نبينند.اخلاص و توحيد، ضامن اجرايي حقوق مسلمانان است.اعتقاد به توحيد و خداپرستي خالصانه ما را به رعايت حقوق مسلمين دعوت مي‌نمايد و مانع تضييع حقوق می‌گردد. از عهده حق خدا برآييد با گزاردن آنچه بر شما واجب دانسته و انجام وظيفه‌هايي كه بيان كرده و بر شما نگاشته است.
 و هنگامي كه حضرت ،به تفصيل، به بيان حقوق متقابل مردم (از جمله حقوق متقابل رهبر و مردم)می‌پردازند، صراحتاً اين حقوق را حق الهي دانسته و خداوند را واجب كننده اين حقوق معرفي كرده‌اند.
پس خداي سبحان برخي از حقوق خود را براي بعضي از مردم واجب كرد و آن حقوق را در برابر هم گذاشت.و در ميان حقوق الهي، بزرگ‌ترين حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است، حق واجبي كه خداي سبحان بر هر دو گروه لازم شمرده و ... يكي از واجبات الهي، يكديگر را به اندازه توان نصيحت كردن و ياري دادن به يكديگر است.
رعايت حقوق مردم به مفهوم راضي نمودن مردم نيست و نبايد رعايت حقوق مردم را به مفهوم رضايت مردم تقليل و تحويل كرد؛ زيرا آنچه مبناي اخلاق است، حقوق مردم است و نه صرف رضايت آن‌ها. آنچه ملاك اخلاق است، رضايت الهي است.
حضرت در مواضع مختلف به اين ملاك نهايي تاكيد مي‌كنند كه رضايت الهي با اداي حقوق مردم كسب مي‌شود و نه با راضي كردن آن‌ها.ايشان صراحتاً بر اداي حقوق تاكيد مي‌نمايد و متذكر مي‌شوند كه رضايت يا عدم رضايت مردم مانع اداي حقوق نشود.
نكته بسيار قابل توجه در نهج‌البلاغه، خطبه‌ها و نامه‌هايي است كه بيانگر اهتمام حضرت به آشنا كردن عموم مردم و همچنين افراد كارگزاران و نيروهاي حكومتي خود در مناصب و مشاغل مختلف با حقوق، وظايف و حيطه مسئوليت‌هاست.
از‌آنجا كه در ديدگاه حضرت رعايت حقوق مردمان و اداي آن پس از رضايت الهي بالاترين ارزش‌ها را دارد، از ابتداي برعهده گرفتن خلافت به شناسايي و تبيين آن پرداخته‌اند.تبيين حقوق را از جمله حقوق و رعايت آن‌ها مبسوق به شناسايي آن است. ازاين رو، حضرت صرفاً به فرمان عام و مطلق اداي حقوق اكتفا نكرده‌اند، بلكه به تفصيل و به نحوي دقيق، به تبيين حقوق خود به عنوان زمامدار و رهبر و همچنين تبيين حقوق مردم به عنوان رعايا و مامومين، و وظايف و مسئوليت‌هاي مشاغل و مناصب مختلف و كارگزاران و ماموران حكومتي اقدام كرده‌اند.
مردم مرا بر شما حقي است و شما را بر من حقي، بر من است كه خيرخواهي را از شما دريغ ندارم و حقي را كه از بيت‌المال داريد، بگزارم و شما را تعليم دهم تا نادان نمانيد و آداب آموزم تا بدانيد. اما حق من بر شما اين است كه به بيعت وفا كنيد و در نهان و آشكارا حق خيرخواهي را ادا كنيد و چون شما را بخوانم، بياييد و چون فرمان دهم، بپذيريد و مردم حق دارند كه نصيحت كنند و اعتراض و انتقاد نمايند و فرمانبرداري كنند.
 بنابراين حقوق سياسي، مالي، تربيتي و آموزشي از حقوق مسلم مردم است كه حضرت به تبيين آن‌ها پرداخته، تحقق آن‌ها را در حكومت خود خواستار شده است؛ يعني حضرت در تلاشند كه ضمن آشنايي مردم با حقوق خود، و كارگزاران و مسئولين با وظايف خود، حكومتي را اداره كنند كه در آن حق برپا داشته شود. به دليل تفصيل عبارات حضرت، از نقل آن‌ها خودداري كرده، به ذكر چند نكته مهم اكتفا مي‌شود:
 
§        بيان دقيق حقوق و مشخص نمودن وظايف و مسئوليت‌هاي خود، حقي است بر عهده زمامدار و دستگاه حكومت.
§        حضرت دقيقاً به اين مساله اهتمام مي‌ورزيد و از هر فرصتي براي تبيين حقوق استفاده مي‌كرد، اعم از خطبه‌ها يا نامه‌ها و مكتوبات حكومتي به واليان و ماموران حكومتي.
§        اين حقوق را حقوق افراد، به تنهايي، معرفي نكرده‌اند، بلكه به تبيين حقوقي كه برعهده هر شغل و حرفه و منصبي مي‌آيد، پرداخته‌اند.
§        كل دستگاه حكومت را مسئول در قبال مردم شناخته‌اند و در آنچه فرد به عنوان كارگزار انجام مي‌دهد، ساير كارگزاران از جمله خود را نيز مسئول دانسته‌اند.
§        لذا خود دقيقاً، انجام وظايف ماموران خود را پيگيري كرده، بر اداي حقوق مردم مراقبت نموده و حتي نحوه انجام وظايف را تذكر داده و رعايت اصول اخلاقي در آن را خواستار شده‌اند.
§        به کم‌ترین بي‌توجهي و تضييع حق از سوي كارگزاران خود حساس بوده، خود را مسئول دانسته‌اند و به دنبال احقاق حق بوده‌اند.
§        حقوق را منحصر به حقوق آدميان نكرده، بلكه به حقوق محيط و حتي حيوانات نيز توجه داشته و به تبيين و معرفي آن‌ها پرداخته و بر مراعات آن دقت كرده‌اند.
§        حقوق را منحصر به حقوق حكومت و پيروان آن حكومت نكرده، به بيان حقوق ديگر حكومت‌ها و حتي دشمن نيز پرداخته‌اند. ايشان مي‌فرمايند: دشمن را فريب نده... آن كس كه پشت كرده، نكشيد و آن را كه قدرت دفاع ندارد، آسيب نرسانيد ، مجروحان را به قتل نرسانيد.
 
     برگرفته شده از مقاله مباني اخلاق حرفه اي در نهج البلاغه نوشته سلمان ماهيني 
 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, توسط واحد اخلاق حرفه ای |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.